پرنده نگری و گردشگری مسئولانه -همراه با کودک

خاطرات سفرهای خانواده سنگچولی

پرنده نگری و گردشگری مسئولانه -همراه با کودک

خاطرات سفرهای خانواده سنگچولی

آخرین سفر زمستانه در سال 94

علی و سمانه | شنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۱۲ ب.ظ | ۱ نظر
19 تا 23 اسفند 94
در آخرین سفر زمستانه سال 94 با همراهی دوستان عزیزمان درنا مجاب، یاشار صدف زاده، احسان طالبی و پریسا خندان رهسپار شدیم. جای راحله حقانی بسیار خالی بود که در دقایق آخر موفق نشد همسفر باشد. اما همراه ویژه در این سفر، آقای محمد سفرنگ (مروج و مدرس پرنده نگری در شهر مریوان و تالاب زیبای زریبار (زریوار)) بودند که از حضور ایشان بسیار مشعوف شدیم.
برنامه شامل بازدید از تالاب های بین المللی قوری گل و کانی برازان، پناهگاه حیات وحش سوتاو بوکان و مجموعه تاریخی تخت سلیمان، با گونه های هدف کبک چیل در باغهای مجاور قوری گل، چرخ ریسک نیزار و اردک مرمری در کانی برازان و میش مرغ در بوکان بود که خوشبختانه موفق به دیدن همه آنها شدیم. البته تالاب قوری گل در برنامه اولیه قرار نداشت و به دلیل زمانبندی حرکت و دسترسی مناسب تر آن و رانندگی راحت تر در شب نسبت به سایر مناطق به برنامه اضافه شد.

چرخ ریسک نیزار
برنامه با حرکت در ساعت 15 روز چهارشنبه به سمت تبریز شروع شد. با احتساب معطلی در ترافیک حصارک کرج به دلیل احداث پل روگذر و توقف های میان راه، ساعت 12 شب به محیط بانی قوریگل رسیدیم. به واسطه هماهنگی هایی که راحله عزیز انجام داده بود، شب در محیطبانی قوری گل اقامت داشتیم. 

پنجشنبه 19 اسفند
تالاب قوریگل، تالابی با اهمیت بین المللی (رامسر سایت) و منطقه حفاظت شده است که در جاده قدیم زنجان- تبریز و 15 کیلومتر بعد از بستان آباد قرار دارد.  این تالاب یکی از زیستگاه های مهم اردک سرسفید در کشور می باشد. گزارش و عکسهای سفرهای پیشین به این تالاب در پست های «سفر به شمال غرب و طبیعت زیبای آن-خرداد 92» و «آلبوم تصاویر پرندگان (آبزی و کنار آبزی)» در دسترس می باشد.

تالاب قوریگل

پس از صرف صبحانه، از 7:30 تا 10 در ساحل شرقی تالاب گشت زدیم. متاسفانه به نسبت مشاهدات قبلی تعداد اردک های سرسفید کم بود. اما سایر اردک ها و کشیم ها و به ویژه چنگرها به فراوانی دیده می شدند. چنگرها در حال نمایش های جفت یابی بودند و شاهد جنگهای سختی بین آنها بودیم!

نمایش جفت یابی چنگرها با بالابردن بالها
جنگ تن به تن چنگرها در جلب جفت

گفته می شود دلیل نامگذاری این پرنده ها به نام چنگر، استفاده از چنگ در درگیریهایشان است.
پس از جمع کردن وسیله ها و خداحافظی با محیط بان تالاب به جستجوی کبل چیل به باغهای غربی تالاب رفتیم. همچنین گونه شاخص باغهای مذکور، جغد شاخدار است که با کمی دقت به راحتی دیده می شود.
نهالستان قوریگل
کبک چیل
چند جغد شاخدار در تصویر بالا مشاهده می کنید؟؟!

در مجموع و طی حدود 4 ساعت، 49 گونه پرنده در محدوده تالاب و باغهای اطراف مشاهده نمودیم.

مشاهده راسو در باغهای قوریگل

در ادامه برنامه، ساعت 13 به سمت مهاباد حرکت کردیم. مسیر حرکت از جاده آذرشهر، عجب شیر، بناب، میاندوآب و به طول حدود 200 کیلومتر بود. بدیهی است گونه هدف در این بخش از سفر کباب بناب بود که بی صبرانه در انتظار دیدن آن بودیم! سرانجام حدود ساعت 15 به بناب رسیدیم و به توصیه دایی جان درنا جان و با همت دوستان در یافتن آدرس، به رستوران رهگذر رفتیم. بعد از صرف یک نهار حسابی به ادامه مسیر پرداخته و ساعت 18 به دومین مقصد سفر یعنی تالاب کانی برازان رسیدیم.
تالاب کانی برازان در 30 کیلومتری شمال مهاباد قرار گرفته است و مسیر دسترسی به آن در جاده دارلک-میاندوآب-ارومیه به فاصله 2.5 کیلومتر از سه راهی شهرک صنعتی میاندوآب با تابلوی بزرگی مشخص شده است. در مسیر رسیدن به تالاب از تعدادی روستا عبور می کنیم که آخرین آنها قره داغ می باشد. اقامت ما در روستای قره داغ و به میزبانی خانواده گرم و صمیمی معارف پناه بود. پدر خانواده، آقای محسن معارف پناه «قهرمان تالاب کشور» در سال 92 به دلیل فعالیت های زیست محیطی در راستای حفاظت و احیای تالاب کانی برازان بوده اند. به علاوه ایشان شناخت و اطلاعات بسیار خوبی از پرندگان منطقه، زمان و محل معمول حضور آنها دارند.
زمانی که به روستای قره داغ رسیدیم، روز در حال پایان بود و تصمیم گرفتیم غروب آفتاب در تالاب را از دست ندهیم. لذا به سمت تالاب رفتیم و حدود 40 دقیقه در محدوده برج پرنده نگری آن به مشاهده پرندگان نشستیم. 

تالاب کانی برازان

جالب ترین منظره ای که حین وارد شدن به تالاب مشاهده نمودیم وجود هزاران اردک در آب و نزدیک به هزار باکلان کوچک در حال استراحت روی نی ها بود.

اردک ها در تالاب کانی برازان
باکلان های کوچک در کانی برازان

تالاب کانی برازان یکی از بهترین تالاب های کشور برای پرنده نگری می باشد. اردک های زیبایی چون اردک مرمری، سیاه کاکل، بلوطی، سرسفید و ... به خوبی دیده می شوند. اما پرنده جالب توجه دیگری که از سال 92 تا کنون در آنجا دیده می شود، چرخ ریسک نیزار است.

چرخ ریسک نیزار

جمعه 20 اسفند 94
ساعت 7 صبح از بلندی های جنوب تالاب با تلسکوپ به تماشای پرنده ها پرداختیم. هوا مطابق پیش بینی ها ابری بود و تهدیدهایی از بارندگی مشاهده می شد!
جمعیت قابل توجهی از اردک های تاجدار (300)، سرحنایی (200)، سرسفید (30)، ارده ای (100)، سرسبز (150)، خوتکا (150)، خوتکا ابروسفید (40)، نوک پهن (75)  و چنگر (4000) دیده می شدند. همچنین 2 اردک مرمری زیبا مشاهده کردیم.
حدود ساعت 9 باران نم نمی که گاهی می بارید به توفان و رگبار تبدیل شد. لذا در طبقه بالای برج پرنده نگری که نمای شیشه ای آن دید کامل از تالاب فراهم می کند پناه گرفتیم و همزمان از صبحانه مفصلی که آقای معارف پناه تدارک دیده بودند لذت بردیم.

چشم انداز تالاب کانی برازان از برج پرنده نگری آن
صبحانه محلی شامل کره، پنیر و ماست گاومیش، تخم مرغ محلی و مربای به خانگی

تا پایان توفان در برج باقی ماندیم. حدود ساعت 10:30 از برج خارج شده و کم کم به سمت دشت ها و آبگیرهای مجاور رفتیم.
آبگیرها و کانال های اطراف دریاچه

از ابتدای صبح در طول 7 ساعت گشت در منطقه، به علاوه 40 دقیقه در لحظات پایانی روز گذشته، 66 پرنده مشاهده نمودیم.


پس از صرف نهار و خداحافظی با خانواده معارف پناه، به سمت بوکان که در فاصله حدود 70 کیلومتری قرار داشت، حرکت کردیم.
ساعت 17 به بوکان رسیدیم و برای دیدن رئیس و معاون محیط زیست بوکان و برنامه ریزی بازدید فردا، پیرو هماهنگی های قبلی که درناجان انجام داده بود، مستقیما به اداره محیط زیست رفتیم. پس از آشنا شدن با آقایان مهندس احمدی (رئیس اداره محیط زیست بوکان) و مهندس محمودی (معاون فنی اداره محیط زیست بوکان) و انجام صحبت های اولیه، از میش مرغی که در حیاط اداره نگهداری می شود دیدن کردیم. این میش مرغ در جوجگی به دلیل از دست دادن مادر خود جهت نگهداری به اداره منتقل شده است. یکبار برای بازگرداندن آن به طبیعت اقدام شد، اما از آنجا که تمرین پرواز نداشته است، قادر به پرواز نبود. لذا دوباره به اداره بازگردانده شد.
میش مرغ از خانواده هوبره ها، یکی از بزرگترین پرندگان ایران و پرنده ای سنگین وزن می باشد. در برخی سایت ها درج شده که میش مرغ سنگین ترین پرنده قادر به پرواز موجود است، در حالی که پلیکان سفید و قوی گنگ نیز تقریبا هم وزن میش مرغ بوده و وزن جنس نر آنها به بیش از 15 کیلوگرم می رسد. 
نام انگلیسی این پرنده Great Bustard است که از ریشه لاتین tarda گرفته شده و به معنی آرام یا کند می باشد. هر چند سرعت پرواز این پرنده و نیز دویدنش روی پاها بالا است، اما شاید دلیل این نام گذاری آن است که پرواز میش مرغ، همانند پلیکان، به دلیل جثه بزرگ بسیار سنگین و آرام به نظر می رسد.
در لیست سرخ IUCN وضعیت این پرنده آسیب پذیر اعلام شده، اما در ایران در معرض انقراض می باشد. به گفته مهندس احمدی در حال حاضر تنها 33 عدد از میش مرغ ها در ایران باقی مانده اند که اغلب در دشت سوتاو به سر می برند. خوشبختانه چند سالی است که تعداد آنها ثابت باقیمانده (میزان تولید مثل به اندازه مرگ و میر بوده است)، اما در هر صورت زمانی که جمعیت یک گونه تا حد قابل توجهی کاهش می یابد، به دلیل کم شدن تنوع ژنتیکی در جفت ها، متاسفانه گونه محکوم به انقراض می باشد. 
همانند بسیاری از پرندگان در معرض خطر ایران، شاید بتوان گفت تخریب زیستگاه موثرترین عامل در نابودی این پرندگان بوده است. به ویژه اینکه میش مرغ در دشت ها و تپه ماهورهای باز زندگی می کند و به دلیل جثه بزرگ، استتار چندانی ندارد. لذا محدود شدن زیستگاه مساوی است با افزایش قابل توجه تهدیدها.

میش مرغ، بزرگترین پرنده ایران

پس از انجام هماهنگی های مربوطه، به توصیه یاشار، راحله و درنا که قبلا به بوکان سفر کرده بوده و مهمانپذیر ها را چک کرده بودند، به مهمانپذیر میلاد در میدان اسکندری رفته و برای دو شب پیشرو در آنجا اقامت گزیدیم.
یکی از جاذبه های این سفر که یاشار از قبل تبلیغ های گسترده ای برای آن انجام داده بود، خوردن انواع کباب شامل چنجه، کوبیده، جگر، دل و قلوه و جوجه کباب کردی در کبابی های بوکان بود که همگی (به جز جوجه) به یک قیمت یعنی هر سیخ 3000 تومان ارائه می شوند و انصافا همگی به علاوه دیزی و املت و ساندویچ سیب زمینی که روز بعد خوردیم، عالی بودند. نکته جالب در جوجه کباب های بوکان آن است که برای طعم دار کردن جوجه تنها از نمک استفاده می کنند!!

شنبه 22 اسفند 94
ساعت 7 صبح به همراه آقایان محمودی و خیاط به سمت دشت سوتاو بوکان حرکت کردیم.

دشت سوتاو، مهمترین زیستگاه آخرین میش مرغ های ایرانی

 خوشبختانه در بدو ورود به دشت با راهنمایی دوستان محیط زیستی 6 عدد میش مرغ مشاهده کردیم. میش مرغ های نر مشغول نمایش های جلب جفت بودند و پرهای دم را به شکل جالبی بالا نگه می داشتند.
به گفته کارشناسان محیط زیست اواخر اسفند و اوایل فروردین بهترین زمان مشاهده میش مرغ ها می باشد. چرا که جفت یابی میش مرغ ها پیدا کردن و دیدن آنها را راحت تر می نماید. بعد از آن، با بلند شدن گندم ها در زمین های زراعی، پیدا کردن میش مرغ ها بسیار سخت شده و شاید امکان مشاهده آنها، تنها در هنگام پرواز فراهم باشد. 
در ادامه ی گشت 3 و 2 میش مرغ دیگر نیز مشاهده نمودیم. اما به هیچ عنوان نتوانستیم از فاصله 600-700 متر نزدیک تر شویم! دایره ترس میش مرغ ها بسیار بزرگ بود و از فاصله بسیار زیاد احساس خطر کرده و به پرواز در می آمدند. به همین دلیل نتوانستیم عکس مناسبی از آنها ثبت نماییم، اما در ادامه تعدادی عکس از نمایش جلب جفت این پرندگان زیبا از سایت Arkive آورده شده است.

میش مرغ



پس از یک ساعت گشت، جهت صرف صبحانه به پیشنهاد آقایان محمودی و خیاط به کافه ژیله مو رفتیم و املت، ساندویچ سیب زمینی و دوغ گازدار محلی نوشجان کردیم که همگی عالی بودند.
در ادامه برنامه مهندس محمودی به اداره بازگشتند و ما به همراه آقای خیاط به دریاچه قره گل رفتیم.

دریاچه قره گل

جمعیت خوبی از آبزی ها و اردک سانان در دریاچه دیده می شد. اما جالب ترین آنها آبچلیک شکیل به تعداد حداقل 300 عدد بود که در ساحل گلی دریاچه مشغول تغذیه بودند و همچنین خروس کولی  های سینه سیاه که از فاصله نزدیک قابل رویت بودند.


در بازگشت از قره گل به سمت بوکان، صحنه جالبی دیدیم:

سوپرمارکت سیار

پس از صرف نهار که دیزی دلچسبی بود، آقای سفرنگ به مریوان بازگشتند، دوستان دیگر به سمت رودخانه زرینه رود رفتند و ما بعد از کمی استراحت به بازار تاناکورای بوکان رفتیم. تعریف های زیادی از این بازار شنیده بودیم و از آنجا که بوکان مرکز خودروهای شاسی بلند (آفرودی) در ایران است، تصور می کردیم می توانیم در این بازار لوازم خوبی برای آفرود و سفر تهیه نماییم. دریغا که این بازار فقط شامل دو راسته از مغازه های فروش لباس دست دوم بود!

یکشنبه 23 اسفند94
پس از تحویل اتاقها در مهمانپذیر، از مسیر شاهین دژ و دندی به سمت زنجان و سپس تهران حرکت کردیم. در بلوار آذربایجان که ورودی شهر شاهین دژ بود، داخل باغی که کنار خیابان قرارداشت و پرچین های کوتاهی داشت، یک سارگپه دشتی مشاهده کردیم که در حال استراحت بود، اما کلاغ ها چندان از حضور او راضی نبودند!

سارگپه دشتی


با عبور از شاهین دژ و ادامه مسیر، در مایین بلاغ جهت صرف صبحانه در غذاخوری توقف کردیم.


80 کیلومتر بعد از شاهین دژ کم کم تابلوی مجموعه تاریخی تخت سلیمان نمایان شد. بارها تعریف این مجموعه را شنیده بودیم و تصاویر مربوطه را دیده بودیم و بسیار مشتاق بودیم که زیبایی های آن را از نزدیک ببینیم. به خصوص که یاشار نیز بارها به این مجموعه سفر کرده بود و با هیجان تمام از عجایب آن برایمان می گفت.
زمانی که از غرب به شرق حرکت می کنیم، یعنی از شاهین دژ به دندی، ابتدا به زندان سلیمان می رسیم. زندان سلیمان شامل گودال عظیمی در بلندای یک تپه و تعدادی چشمه آب معدنی است. گفته می شود حضرت سلیمان دیوهایی که از دستورات وی سرپیچی می کردند را در این گودال زندانی می کرده است! قطر دهانه گودال در بالا 65 متر اما در کف آن 85 متر است و بیشترین عمق آن 100 متر می باشد.*


 




زندان دیو سلیمان
کندوی عسل طبیعی بر دیواره زندان سلیمان
نمای دشت اطراف از بلندای زندان سلیمان

اما چنین حفره عظیمی چطور به وجود آمده  است؟ در سالیان بسیار دور چشمه آب معدنی در این نقطه وجود داشته و املاحی شامل کلسیم بی کربنات به همراه آب از دل زمین بیرون می آمده اند و در اثر تغییر فشار دی اکسید کربن آزاد شده و کربنات کلسیم باقیمانده رسوب می کرده. به تدریج این رسوبات طی هزاران سال روی هم انباشته شده و تپه بلندی را ایجاد نمودند که داخل آن چشمه قرار داشت. سپس به دلایلی آب چشمه خشکید و تنها حفره ی داخلی آن باقی ماند. جالب این است که رسوبات که روی هم انباشته می شدند به تدریج به سمت مرکز گرایش پیدا می کردند و باعث جمع شدن دهانه چشمه شده اند. به همین دلیل قطر گودال در کف آن بیشتر از قطر دهانه است.
مشابه این چشمه، اما در ابعاد بسیار کوچکتر به هر دو صورت فعال و خشکیده دقیقا در مجاورت آن وجود دارد.

چشمه آب معدنی اطراف زندان سلیمان
چشمه خشک شده اطراف زندان سلیمان و حفره باقیمانده آن


سه کیلومتر به سمت شرق، مجموعه تاریخی تخت سلیمان قرار دارد. گفته می شود سلیمان نبی در این کاخ حکومت می کرده و قصر همسر وی، بلقیس، نیز بر بلندای کوهی به همین نام در فاصله 5 کیلومتری قرار گرفته است.

 
تخت سلیمان

در بیرون محوطه کاخ، دیوار طبیعی طولانی وجود دارد که گفته می شود اژدهای سلیمان نبی است.

اژدهای سلیمان نبی

داخل محوطه استخر طبیعی بزرگی وجود دارد که بیشترین عمقی از آن که کشف شده، 120 متر می باشد. در طول سالها، از جمله سالهای اخیر، افرادی حین شنا در این استخر غرق شده اند. دمای آب در تمام طول سال یکسان و به گفته راهنمای محوطه، 21 درجه سانتیگراد است.

 


استخر طبیعی و چشمه آب معدنی تخت سلیمان

اما تخت سلیمان در واقع آتشکده مهمی در زمان ساسانیان بوده به نام آتشکده آذرگشنسب که از زمان ایلخانان به بعد به نام تخت سلیمان معروف شد. اژدهای سلیمان نیز ناشی از رسوباتی است که در طول سالها در مسیر جوی های جاری از چشمه رسوب نموده است. استخر داخل محوطه نیز از نظر زمین شناسی همانند زندان سلیمان می باشد، با این تفاوت که هنوز دارای آب است. آب آن دارای املاح زیادی بوده و به اصطلاح سنگین می باشد، لذا شنا کردن در آن بسیار مشکل می باشد.

 
رسوب مواد معدنی در جوی های جاری شده از چشمه
اجزای تشکیل دهنده مجموعه
 
معبد آناهیتا یا الهه آب در مجموعه تخت سلیمان

از آنجا که آب یکی از عناصر مقدس شمرده می شد، جلوی هر یک از چهار ورودی معبد در چهار ضلع آن، یک ستون جانمایی شده بود تا چشم ناپاک بر این عنصر پاک نیافتد.

راهروهای محیطی در مجموعه قرار داشته که رفت و آمد موبدان و سایرین به بخش های مختلف از داخل آن صورت می گرفته است. این راهروها نیز همانند کل مجموعه در طول سالهای گذشته در زیر خاک مدفون شده بود که پس از انجام حفاری های باستان شناسی، بخشی از آن مرمت شده است.



راهروهای محیطی آتشکده
 
سقف بخشی از راهروها که مدفون بودن آن در زیر خاک و همسطح شدن آن با زمین مشخص است.

 
محل استراحت موبدان که بسیار خنک می باشد

بخش هایی از مجموعه مربوط به دوره ایلخانی می باشد. رد کاشیکاری های ایلخانی که بر روی آثار ساسانی انجام شده بود بر دیوار مشخص می باشد.

 
رد کاشی های ایلخانی بر دیوار (نمونه ای از کاشی ها در موزه مجموعه قابل مشاهده است)

 
آثار باقیمانده از مجموعه تخت سلیمان موجود در موزه آن
 
نماد صلح و عشق موجود در موزه تخت سلیمان!


روی دیوار بخشی از مجموعه، تعداد زیادی آگاما در حال آفتاب گرفتن بودند. مشابه همین آگاماها را در دیواره زندان نیز مشاهده کردیم.

 
آگاما
یک لاسرتا را نیز روی دامنه زندان سلیمان مشاهده نمودیم.
 
لاسرتا
 
گلی بهاری در محوطه تخت سلیمان

جاده تخت سلیمان تا دندی، تپه ماهوری و پر پیچ و خم بوده و از زیبایی خاصی برخوردار است. تعداد زیادی معدن سنگ و سرب و روی نیز در این مسیر واقع شده است.

 
مسیر تپه ماهوری تخت سلیمان-دندی-زنجان


با رسیدن به دندی که شهر نسبتا کوچکی است، غذاخوری کوچکی پیدا کردیم و نهار خوردیم. با ادامه مسیر حدود ساعت 6 عصر به تهران رسیدیم.

* سایت کویرها و بیابانهای ایران

نظرات  (۱)

  • ابوالقاسم خالقی زاده
  • سلام دوستان، گزارش بسیار جالبی بود و از آن لذت بردم.
    پاسخ:
    ممنون از اظهار لطفتان.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">